سه‌شنبه، شهریور ۲۱، ۱۳۹۱

ژورنالیسم محفلی در خارج، در خدمت سرکوب و تحمیق!

 
 
اکبر تک دهقان
21 شهریور1391-11 سپتامبر 2012
 
سایت "پیک ایران"، یکی از سایتهای عمومی خبررسانی در خارج، ظاهراً سایتی مدافع دموکراسی، حتی چپ است. نحوه خبررسانی و تبلیغات بعضاً ضدکمونیستی افراطی و حتی غیرانسانی آن، بیننده این سایت را حداقل به تعجب- اگر نه به تهوع!-، دچار میسازد. آخرین نمونه تبلیغات اسلامی- ارتجاعی آن، که هیچ سایت دموکراتیک بورژوایی هم، بساده گی به دامن آن نمی غلطد، موردی است، که به افشاءگری علیه "جنایات" ادعایی سربازان ارتش سرخ در برلین، در روزهای پایانی جنگ دوم جهانی در بهار سال 1945، میپردازد*1. اینکه این سایت، به این مطلب سرتاپا بی ارزش، از موضع عقب مانده ترین نوع راستهای افراطی آلمانی، و بی ربط به زندگی در جهان کنونی، فقط لینک داده است، از قباحت عمل مسئولین آن کم نکرده، بلکه بر آن می افزاید.
 
سایت "پیک ایران"، به یک سایت وابسته به رژیم ترور اسلامی لینک داده است- همراه با کلی کامنت های چندش آور، ضد کمونیستی، ضد شوروی، ضد روسی، و آشکارا راسیستی ذیل مطلب. در این لینک، گزارشی سطحی و مسخره و بدون ذکر منابع جدی، پیرامون گویا: تجاوز سربازان ارتش سرخ، به زنان و دختران آلمانی در برلین  بهار سال 1945، وجود دارد. اینکه نحوه تنظیم این مقاله، آنهم با استفاده از اسنادی نظیر"گفته میشود"، پیرامون نبرد بزرگ ارتش سرخ اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، در مقطع تاریخی رهاسازی بشریت از سلطه هیولای فاشیسم، تا چه حد سطحی و غیرجدی است، جای تأکید ندارد. حتی سایتهای وابسته به سلطنت طلبان، در ارجاعات ضد شوروی و ضد کمونیستی خود، بقدر کافی سبک سنگین کرده، برای جلوگیری از آبروریزی، به هر اقدامی از این نوع متوسل نمیشوند.
 
در لینک سایت "پیک ایران"، ادعا میشود:
 
"گویا گفته می شود سربازهای روس حتی به تجاوز تشویق شده بودند و این را دستور استالین برای انتقام از آلمانی ها می دانستند."
 
مسئولین این سایت باید تا چه میزان به نفرت ضدکمونیستی، دروغ وعوامفریبی آلوده باشند، که از کسی نقل کنند، رهبر شوروی، کشوری با حدود 195 میلیون شهروند پرتلاش و امیدوار و در شرایط مهلک جنگ جهانی دوم، کسی بوده، که به سربازان تحت امر خود، دستور داده، به زنان آلمانی تجاوز کنند. مرزهای کنونی اروپا، اگر نگوییم، مرزهای سیاسی بخش بزرگی از جهان کنونی، هنوز متأثر از تصمیمات شوروی، حتی شخص ژوزف استالین نخست وزیر این کشور، در دوران مقابله با فاشیسم و حمایت از مبارزات ضد استعماری پس از جنگ جهانی دوم است. هر ادعای دیگری، از این نوع سبک و آغشته به لوده گی ایرانی، علیه سیاستمداران مؤثر دوره فوق جهان، نظیر چرچیل و روزولت هم، ادعایی مسخره و بی ارزش، و شایسته سرزنش است.
 
در این "تحقیق" اسلامی- که به جزوه های آموزشی آخوند ایدوئولوژیک زندان اوین برای بازجویان بند 209 شبیه است-، ادعا میشود، "بر اساس برآورد"[؟!]، گویا 3،7% بچه های بدنیا آمده آلمانی در سالهای 1945 و 1946، پدران روسی داشتند"[؟!] براساس چنین ادعای پوچی، باید هم اینک، حداقل 12 تا 14 میلیون نفر از مردم آلمان، دارای پدران و یا پدربزرگهای روسی، اوکراینی، گرجی، قزاقی، آذربایجانی، ارمنی، ترکمنی، ازبکی، تاجیکی، تاتاری و ... باشند!
 
منابع این به اصطلاح "تحقیق" چیست؟
 
1- یک استاد ادبیات انگلیسی در یک دانشگاه کاتولیک آمریکایی، که در سال 1946، چنین ادعایی مطرح ساخته، بهمین دلیل هم ،از دانشگاه  مزبور اخراج شده است! *2
 
2- یک عکس، که گویا یک سرباز روسی، مشغول گرفتن دوچرخه یک زن آلمانی از دست اوست! کجای این اقدام، جنایت، و به ادعای مطرح شده مربوط است؟
 
3- عکس دیگری که گویا یک سرباز ارتش سرخ، مشغول کشیدن دست یک زن آلمانی است!! این میتواند شوخی و تفریح در روز روشن باشد. بویژه اینکه، سرباز دیگری هم مشغول خندیدن است! اصلاً روشن نیست که این موضوع به سربازان روسی در برلین 1945 مربوط باشد.
 
4- دو زن که در انتهای روزهای جنگ و معلوم نیست در کدام کشور، در حالتی عاصی و درمانده، روی زمین نشسته اند. از چنین صحنه هایی در طول این جنگ لعنتی، میتوانست دهها هزار مورد و در دهها کشور پیش آمده  باشد.
 
5- عکسی از جنازه چند زن روی زمین که بازهم مشت نمونه خرواری از کل جنگ است، و لزوماً به ارتش سرخ مربوط نیست.
 
6- یک کتاب عتیقه که گویا تا سال 2003 "هنوز فروش خوبی داشت"!!! و یکی دو نوشته خاک خورده ضدکمونیستی دیگر.
 
7- بقیه مراجعات این گزارش اسلامی هم، شامل منابعی  نظیر: "برخی منابع"، "گفته میشود" ، "یک نفر"، و فردی سابقاً شاغل در یک "کانال تلویزیونی" راست، و نظایر آن است!
 
نگارنده این سطور، بخش اعظم فیلم های موجود در یوتوب به زبان آلمانی، پیرامون جنگ دوم جهانی را با دقت تماشا کرده است. این فیلم ها دارای صحنه هایی تکراری، اکثراً از سوی منابع آلمانی، آشکارا جانبدارانه، کم محتوا، کارنشده، سطحی وعلیه شوروی تهیه شده اند. با اینحال، بندرت به موضوعی بنام "تجاوز" به زنان آلمانی از سوی سربازان ارتش سرخ، آنهم تجاوز میلیونی، اشاره ای شده است. از میان همه فیلم ها و منابع قابل دسترس برای یک انسان معمولی، آنچه را که به اطلاعات این نگارنده  برمیگردد، میتوانم در چند جمله زیر خلاصه کنم:
 
- فرمانده یکی از واحدهای ارتش سرخ و یا فرماندهی کل ارتش، پیشاپیش دستوری صادر کرده، بشدت به سربازانی که  نسبت به زنان آلمانی، دست به بدرفتاری [تجاوز جنسی] بزنند، اخطار کرده بود.
 
- ادعایی موجود است که دادستان نظامی اتحاد شوروی، برای چند نفر سرباز ارتش این کشور پرونده های نظامی در این رابطه تشکیل داده بوده است.
 
- اتفاقاتی از این نوع، صرفاً شخصی، موردی و پراکنده و بدون اطلاع افراد دیگر صورت گرفته، طوری که گزارش قابل اعتمادی در این رابطه وجود ندارد. در برلین دوره فوق، صدها خبرنگار و روشنفکر علاقمند و دهها هزار نفر کارگران اجباری از سراسر اروپا حضور داشته، دیده، شنیده و گزارش تهیه کرده اند. غیرممکن است، که چنین پدیده ای در سطح میلیونی وجود داشته و اینهمه نماینده گان رسانه های گروهی دوره فوق، تحقیقی جدی و مستند از آن تهیه نکرده اند. اساسا توسل به چنین اقدامی در این سطح، نیاز به سازماندهی و لجستیک و برنامه ریزی ویژه، طی چندین روز و هفته و ماه دارد، تا آمار ادعایی  این "تحقیق" اسلامی تولید شود. مگر سربازان ارتش سرخ، کار دیگری نداشته اند؟‍!
 
- هیچ گزارش رسمی پیرامون این ادعا، از سوی ارتشهای آمریکا و انگلستان، لهستان و فرانسه، که در جریان اشغال آلمان شرکت داشته، یا حتی در کنار واحدهای ارتش سرخ جنگیده اند، وجود ندارد- حداقل گزارشی که جامعه آن را جدی گرفته باشد.
 
در صورتی که تجاوز به زنان و خردسالان، در مناطق اشغالی آلمانی ها در شوروی و شرق اروپا، نه فقط  بطور گسترده وجود داشته، بلکه حتی شخص آدولف هیتلر، در تبلیغ این وحشیگری، بشیوه ای « ادیبانه »، رابطه جنگ و تجاوز به زنان را به فرماندهان خود نیز گوشزد کرده بود. دهها گروه از زنان مناطق اشغالی، به برده گان جنسی سربازان ارتش آلمان تبدیل شده، و تحت نظارت سازمانهای دولتی آلمانی، بطور حرفه ای، ناچار به روسپیگری برای فاشیستها شدند.
 
دولت فاشیستی آلمان، در تاریکی اوائل بامداد روز 22 ماه ژوئن سال 1941، بدون اعلان جنگ، و علیرغم وجود قرارداد عدم تجاوز میان دوکشور، با بسیج بیش از 3 میلیون سرباز، 3600 تانک، 600.000 وسیله نقلیه نظامی، هزاران هواپیمای جنگی، و بیش از 600.000 نفر سرباز از کشورهای متحد خود، یعنی رومانی، مجارستان، فنلاند، اسلواکی و ایتالیا، به خاک کشور صلح دوست اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، تجاوز کرد. طبق نقشه های فرماندهان آلمانی، باید طی فقط 8 تا 17 هفته، این کشور اشغال و همه امکانات زندگی مردم، نابود میشد.
 
دستور حمله به شوروی، شخصاً از سوی هیتلر بعنوان صدراعظم انتخابی و "محبوب" آلمان، در روز31 ژوئیه 1940، به روسای ارتش ابلاغ شده بود، که تا ماه مه سال 1941، ارتش آلمان را برای جنگ علیه اتحاد شوروی آماده کنند. هیتلر، هدف از جنگ را رسماً، تصرف "قلمرو زندگی در شرق اروپا برای نژاد برتر آریایی"،  و "نابودی یهودیان و بلشویکها"، اعلام کرده بود. طی این فرمان، میبایستی همه جمعیت 195 میلیونی اتحاد شوروی، وادار به فرار از سرزمینهای خود گشته، یا به بردگی کشانده شده، از طریق گرسنگی دادن نابود شده، و یا مستقیماً بقتل میرسیدند.
 
دارودسته خونخوار نازیها، با حمایت وسیع جامعه آلمان دوره فوق- که خود، دوره تاریخی روشنگری و رفرم در مسیحیت را هم پشت سر گذارده، فلسفه و ادبیات وعلم تولید کرده، چندین جایزه نوبل در کیسه داشتند-، صریحاً از جنگ علیه شوروی، بعنوان "جنگ نابود کننده Vernichtungskrieg"، که باید طی آن از هرگونه ترحمی علیه غیرنظامیان، بویژه زنان و کودکان، خودداری شود، نام میبردند. فاشیسم وحشی آلمانی، پیش از این یورش، کشورهای مستقل اتریش، چکسلواکی، لهستان، فرانسه، هلند، بلژیک، دانمارک، نروژ، و مناطقی در جنوب اروپا را بدون اعلان جنگ و با توسل به بمبارانهای شبانه، و قتل عام صدها هزار نفر مردم صلح دوست، به ویژه از میان غیرنظامیان، به تصرف درآورده، و شهرهای انگلستان، بخصوص لندن را، به تلی از خاکستر مبدل ساخته بود.
 
موضوع تهاجم بربرمنشانه ارتشهای آلمانی و متحدان آن به کشور اتحاد شوروی، چنان غافلگیرانه و دور از عقل بود، که رهبری  این کشور، حتی 11 روز در این رابطه سکوت کرد، تا مبادا مهاجمین هر چه بیشتر تحریک شده، آن را بمثابه اعلان جنگ رسمی از سوی شوروی تلقی کرده، بر شدت حملات خود بیفرایند. تنها در روز 3 ژوئیه، استالین نخست وزیر جدید شوروی، با صدایی لرزان  و در یک پیام رادیویی، موضوع  تجاوز وسیع  آلمان را، به مردم این کشور اطلاع داد.
 
حملات آلمان- که همه قدرت تخریب قاره اروپا را علیه شوروی بکار انداخته بود-، عاقبت از دسامبر سال 1941، رو به ضعف رفت. محاصره مسکو از سوی ارتش آلمان، با مقاومت بی امان مردم، سپس حملات موفق ارتش سرخ در هم شکست، و طی چندین پیشروی بزرگ، موقعیت نظامی اتحاد شوروی بهبود یافت. کشور شوروی تحت شرایطی بسیار نابرابر، سرمای سخت زمستانی و فرصتی ناچیز، با جابجایی  هزاران کارخانه و تأسیسات کلیدی، به حجم  یک و نیم میلیون واگن قطار، از روی رودخانه ها و دریاچه های های یخ زده و گل و لای، و با تحمل تلفات انسانی بسیار سنگین، حتی انتقال میلیونها نفر از مردم از بخش اروپایی به بخش آسیایی، بویژه یهودیان و برای در امان ماندن از قتل عام نازیها، بتدریج قدرت نظامی، بسیج نیرو و لجستیکی خود را چندین برابر ساخت. "جنگ برق آسا"ی فاشیستهای درنده خو، که قرار بود نظیر کشورهای اشغال شده دیگر اروپا، اتحاد شوروی را نیز با سرعت به زانو درآورد، مبدل به تله ای هولناک شد، که ارتشهای مهاجم از آلمان، ایتالیا، رومانی، مجارستان، چکسلوواکی، فنلاند و صدها هزار داوطلب فاشیست برای نابودی شوروی از کل اروپا، در آن به دام افتادند. با پیروزی ارتش سرخ در زمستان 1942- 1943 در استالینگراد، روند شکست قطعی آلمان، مسلم شده، رهایی از توحش فاشیستی و پایان جنگ جهانی دوم، به چشم اندازی قابل دسترس برای همه مردم اروپا مبدل شد.
 
زمانی که نیروهای بسیار منظبط، دارای فرمانده هان پرتجربه و کمیسرهای سیاسی کمونیست بعضاً زن ارتش سرخ، همراه با صدها روشنفکر و هنرمند و روزنامه نگار، در ماههای منتهی به شکست فاشیسم در سال 1945 وارد برلین شدند، فاصله ای از مسکو تا برلین را، تماماً در جنگ رو در رو، شبانه روزی و نفس گیر، در لابلای تلی از ویرانیها و انبوه جنازه ها، و طی بیش از 4 سال، پشت سر گذاشته بودند. نه آنطور که سایت "پیک ایران"، بنقل از منبع اسلامی خود القاء میکند، گویا تفریح کنان و خندان و شادان، علیرغم تسلیم شدن آلمان، و برای انتقام گیری و لذت بردن از تجاوز به زنان، به برلین آمده بودند.
 
اتحاد شوروی بنا به اعلام همه منابع جدی و دولتی در غرب، و نه منبع مزخرفی نظیر سایت "انتخاب" و بلندگوی خارج از کشوری آن، بار اصلی جنگ علیه فاشیسم را بر دوش کشید؛ از این طریق هم، صدها میلیون سرباز و غیرنظامی از انگلستان و فرانسه و آمریکا و بقیه اروپا، از کشته شدن و یا آسیب دیدن در طی جنگ، نجات یافتند. مهاجمین آلمانی، بین 24 تا 40 میلیون نفر از مردم شوروی، قبل از همه، اسیران جنگی، یهودیان، کارگران، کمونیستها، سالخورده گان، کودکان و زنان را، بطور سازمانیافته، به قتل رساندند. بخش اعظم شهرها، روستاها، کارخانجات و مزارع، راهها، پلها و ساختارهای اقتصادی-اجتماعی، که مردم این کشور، پس از ویرانیهای جنگ اول جهانی و جنگ داخلی 5 ساله، تنها با اتکاء به کار خود و نه غارت دیگران، ایجاد کرده بودند، نابود گشتند.
 
نیروهای اشغالگر آلمانی، تنها طی روزهای اول تجاوز، بیش از 90 هزارتن از غیرنظامیان یهودی را در  جنگلی در کنار یک روستا در اوکراین، به معنی واقعی کلمه سلاخی کردند- از آنجا که از طریق شلیک شخصی و گروهی، قادر به کشتار مردم به تعداد دلخواه و در زمان تعیین شده نبودند.*3
 
در اروپای قبل از وحشیگری هیتلری، بیش از 9 میلیون یهودی، بعنوان شهروندان پرتلاش، بافرهنگ و پیشرو این کشورها زندگی میکردند، که در پایان جنگ، بیش از دو سوم، یعنی بیش از 6 میلیون نفر از آنها، به شیوه ای صنعتی و برنامه ریزی شده، با تأیید فعال و یا ضمنی اکثریت مردم آلمان، قتل عام شده بودند.
 
زمانیکه نیروهای ارتش سرخ در روزهای ماه آوریل و مه سال 1945، وارد اطراف و سپس مرکز شهر برلین شدند، از این شهر بمعنای واقعی کلمه، جز ویرانه ای باقی نمانده بود. تنها بیش از 2.5 میلیون سربازآلمانی در برلین و اطراف آن، پس از شکستهای پی در پی، خود را به واحدهای ارتش سرخ تسلیم کردند- نه آنطور که در برخی منابع ارزان ادعا میشود، گویا: قهرمانانه جنگیدند. میلیونها مردمی که تحت ترور نازیها در شهر محبوس مانده بودند، جز مشتی شبه انسانهای گرسنه و زخمی و مچاله شده در زیرزمینها نبودند.
 
این ارتش سرخ بود، که با سرعت، بازسازی و تأمین حداقل نیازهای زندگی مردم را برعهده گرفت. طی روز اول و روزهای بعدی، بدرخواست مسئولین ارتش شوروی و سازماندهی از طریق آن، برای همه مناطق برلین، شهردارانی از میان آلمانیها تعیین شدند. حتی هنوز دارودسته جنایتکار هیتلر و گوبلز در زیرزمین ساختمان صدارت اعظم زنده بودند، که سربازان شوروی دست به بسیج مردم برای پاکسازی خیابانها، تقسیم نان و آب و سوخت، میان مردم بدبخت و مفلوک پایتخت آلمان زدند- مردم فاسد شده، نژادپرست، بدوی، و مریض و دیوانه ای، که خود از مسئولین اصلی همه مصائب ضد انسانی ناشی از جنگ، و کشتار 55 میلیون انسان در جهان بودند. جمله ای از دوره فوق، و از زبان یکی از نویسنده گان آلمانی نقل شده، که مضمون آن چنین است:
 
اگر ارتش سرخ، تنها یک دهم جنایاتی را، که آلمانیها علیه مردم شوروی، بویژه غیرنظامیان مرتکب شدند، بعنوان انتقام کشی انجام میداد، حتی یک نفر آلمانی در اروپا باقی نمی ماند!
----------
لمانآلمانآآا       ذذد
توضیحات:
 
*1- نشانی این به اصطلاح "افشاء گری"، بنقل از سایت "پیک ایران"، سایتی در بهترین حالت با گرداننده گانی کودن و فرصت طلب، در اینجا نقل میشود- هر چند نقل چنین مطلبی از منابع تبلیغی یک رژیم فاشیستی- اسلامی، خود کمکی به تبلیغات ضد دموکراتیک آن خواهد بود:
 
نشانی مطلب در ستون دوم از سمت راست، تحت نام: "لینکهای ارسالی خواننده گان"، و با عنوان:
 
" گزارش تکان دهنده از تجاوز فاتحان برلین به دختران آلمانی + تصاویر"، درج شده است.
 
این لینک تا ساعت 19.00 روز جمعه 7 سپتامبر، در ردیف لینک چهارم از بالا قرار داشته، تا دو روز بعدی هنوز در صفحه اول سایت، تحت عنوان "لینکهای ارسالی"، موجود بود. این گزارش به دلیل تبلیغ آن از سوی سایت "پیک ایران"، در دهها سایت رژیمی و لیبرال دیگر هم درج شده است. این مطلب در خود سایت رژیمی "انتخاب"، به " پرخواننده ترین مطلب" ارتقاء یافته، طی فقط 3 روز، بیش از 49000 بار برای خواندن آن کلیک شده است؛ و این بدون همدستی سایت " پیک ایران"، غیرممکن بوده است.
 
*2- رئیس محترم سایت "پیک ایران" در سال 2012  در اسکاندیناوی! به جهنم که یک استاد ادبیات ضدکمونیست افراطی انگلیسی، در سال 1946 و از یک دانشگاه  کاتولیک آمریکایی، اخراج شده است!
 
*3- جدیدترین تحقیقات، از وجود 1500 محل کشتار دسته جمعی غیرنظامیان یهودی در اوکراین، خبر میدهد:
 
"در کنار گور دسته جمعی، یک پله موقت کنده شده بود. یهودیان، تحت ضرب و شتم نگهبانان آلمانی، میبایستی لخت میشدند. هر خانواده ای تماماً لخت، یکی بعد از دیگری، پدرها، مادرها و بچه ها، پله ها را پایین میرفتند. آنها صورت خود را بر روی سایر جنازه هایی، که چند لحظه قبل بر روی زمین افتاده بودند، قرار میدادند. یک پلیس آلمانی بنام " هومپل"، کاملاً ایستاده از کنار گور و انسانهای بیحرکت عبور میکرد. او با یک کلت در دست، یهودیان را یکی بعد از دیگری، از طریق شلیک به پشت گردن، به قتل میرساند"- بنقل از منبع بالا
------
 
اصل مسئله، سکوت در برابر نتایج تبهکارانه جنگها، از جمله جنگ جهانی دوم، علیه غیرنظامیان، بطورخاص، علیه زنان و کودکان نیست. البته که باید از ستمهایی که بر مردم و همه مردم رفته نوشت، تا از تکرار توحش علیه حقوق انسان جلوگیری گردد. اما موضوع این است، آیا باید به یک منبع فاشیستی وابسته به رژیم بربرمنش اسلامی مراجعه کرد، تا از موضوعات بسیار حساسی نظیر رفتارهای فرضاً نادرست و یا اشتباهات سربازان متفقین در جنگ دوم جهانی، گزارش ارائه شود؟
 
رژیم اسلامی، نه در سال 1945، بلکه همین امروز در زندانهای خود، مبتکر تجاوز جنسی سازمانیافته به زندانیان است. اقدامات ضد انسانی  این دارودسته خون آشام، علیه دختران جوان و بیگناه دهه 60، که از پشت میز کلاس به سلولهای انفرادی کشیده شده، تحت شکنجه قرار گرفته، با توسل به دستورات قرآن لعنتی، مورد تجاوز واقع و سپس به جوخه اعدام سپرده شدند، امروزه بر همگان آشکار شده است. سایت لیبرال- اصلاح طلب "انتخاب"، درست برای پوشاندن وحشیگریهای وابستگان به خود در دهه 60، دست به کشف موارد "تجاوز" در تاریخ شوروی میزند، تا جنایات رژیم اسلامی را لاپوشانی کند. سایت به اصطلاح دموکراتیک "پیک ایران"- که عناصر آن که بیش از 20  سال در اروپا زندگی کرده، با استفاده از منابع دولتی، سایت خبری دایر کرده اند-، داوطلبانه دست به خدمت به این سیاست سرکوبگرانه میزند.
 
سایت "پیک ایران"- که زمانی ظاهری معصوم و چپ برای خود ساخته بود-، امروزه به سایتی "بولو وار"، سبک و غیرجدی، منبعی برای تبلیغ لودگی، تمسخر و شوخی نوع ایرانی، و ارگانی نظیر رونامه های جنجالی و هیجان ساز، با سطح کیفی بسیار ناچیز مبدل شده، که نیازهای بدوی انسان مریض تحت یک رژیم فاشیستی را ارضاء کرده، مانع از یادگیری و رشد فکری او میشود. این سایت، اخبار وتیترهایی بشدت سرکوبگرانه و غیرانسانی را، بدون هیچ توضیحی، از منابع رژیم اسلامی در بلندگو کرده، درگسترش دروغ و تبهکاری و ضددموکراتیسم این رژیم جانی، آنهم در خارج از کشور، مشارکت میکند.
 
سایت مزبور، بنابه تجربه شخصی این نگارنده، لینک مطلبی در یک سایت چپ و دموکراتیک از تاریخ فدایی، حتی درشرایط مبارزات خیابانی سال 1388 را درج نکرده، درست همان روز، لینکی از مطلبی تماماً ضدکمونیستی و مشمئز کننده را، درج میکند. فرد صاحب لینک ضدکمونیستی مزبور، 2 روز بعد با خوشحالی از بازدید بیش از 10 هزار نفر از مطلب خود، آنهم طی فقط یک روز گزارش میدهد، که تماماً، به تبلیغ آن از سوی "پیک ایران" برمیگشت. 
 
فقط  به برخی از آخرین تیترهای مطالب بی مقدار و یا سرکوبگرانه این سایت نگاه کنید:
 
-اعزام یک هزار و 540 مبلغ از حوزه علمیه خواهران به دانشگاه‌ها
 
حکومت اسلامی، برای تشدید سرکوب در دانشگاهها، دست به اعزام هرچه بیشتر مزدوران مواجب بگیر به مراکز آموزشی کشور میزند. سایت به اصطلاح دموکراتیک، آنهم در خارج از کشور، آن را " اعزام یک هزار و 540 مبلغ از حوزه علمیه خواهران به دانشگاهها"، نام گذاشته، مراجعین سایت خبری خود را ترور روانی میکند.
 
-"شناسایی 30 خبرگزاری جعلی توسط ارشاد".
 
دستگاه تفتیش عقاید و سرکوب رژیم فاشیستی، از فعالیت خبری مخالفین رژیم تحت عنوان "جعل نام" خبرگزاری، جلوگیری میکند. سایت پیک ایران هم، عین ادعای رژیم را، نظیر یک بلندگوی حکومتی پخش میکند! حداقل اصلا روشن نیست، که این موضوع بر سر چیست و اهمیت آن در کجاست؟
 
حال مثلاً اطلاعات تفریحی و زیبا، در واقع اما، اطلاعات بی ارزش برای تحمیق انسان، در جامعه ای که، رژیم حاکم و اپوزیسیون لیبرال و سلطنت طلب آن، طی 34 سال، به همین فعالیت اشتغال دارند.
 
-عکس / زنگ تفریح جالب دانش آموزان چینی
تحمیق مردم بنقل از سایت شکنجه گران بند 209، سایت بازتاب
 
 
-هنرنمایی با خوراکیها و اشیاء
 
-لبخند را هدیه دهید
 
بمراتب مسخره تر از عناوین فوق، حتی اخباری با عنوان "قتل زن بدلیل خیانت" و تیترهایی تحقیر آمیز نسبت به جان انسان و نظایر آن است که این سایت، بوفور آنها را تکثیر میکند.
 
بخش اعظم منابع مستقیم سایت "پیک ایران"، منابع اسلامی و سلطنت طلب و ضدکمونیست افراطی هستند.
 
- جریان "اتحاد فداییان کمونیست"، در نشانی سایت رسمی، و نشریه آنلاین بی محتوای خود http://fedayi.org، به سایت "پیک ایران"، تحت عنوان "اتاق خبر"، لینک داده است. این، به زبان سیاسی و غیرسیاسی، یعنی این سایت خبری، وابسته به این "سازمان"، و یا مورد حمایت این جریان است. این به اصطلاح "سازمان"- که تاکنون قادر به سازماندهی یک راهپیمایی 10 نفره در خارج از کشور نشده است-، در همان حال اما، مدافع افراطی مطالبه ای ضددموکراتیک، مبنی بر لزوم جدایی سیاسی میلیونها نفر مردم اسیر و عاصی از یکدیگر، تنها بدلیل وجود زبانها، لهجه ها، ضرب المثل ها و لباسهای روستایی مختلف در ایران است!
 
محفل فوق، اخیرا حتی، شعاری تحت عنوان "حق ملل در تعیین سرنوشت خویش تا جدایی کامل" را،- مختص دوران مبارزات ملل مستعمره علیه قدرتهای استعماری در قرون نوزدهم و بیستم-، که معلوم نیست، چه ربطی به کشور واحد ایران در قرن بیست و یکم دارد، در ذیل یکی از صفحات نشریه مضحک اینترنتی خود- پر از رنگ و نقاشی و شعارها و تیترهای درشت و با مزه برای کودکان 2 تا 3 ساله-، می آورد؛ بدون اینکه حتی یکبار قادر شده باشد، یک بحث حداقل علمی در توضیح مسئله "ملی" خود، آنهم در سطح توسعه یافتگی بورژوایی جامعه کنونی ایران ارائه دهد. گویا 75 میلیون مردم کوفته، درمانده و افسرده ایران، پس از تحمل 34 سال ترور فاشیستی اسلامی، درست همین یک مورد، یعنی تبدیل کشور به جهنم جنگهای قومی را کم داشته اند!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ  

چهارشنبه، شهریور ۱۵، ۱۳۹۱

اطلاع به بازدید کننده گان

 
بازدید کننده گرامی
 
وبسایت " بیژن جزنی"، مختص بازنویسی و انتشار آثار بیژن جزنی، با انتشار مقاله " در باره آگاهی و خود انگیختگی"، به روز شد.